زن قحبه چه میکشی خودت را … دیگر نشود حسین زنده
کشتند و گذشت و رفت و شد … خاکش علف و علف چرنده
من هم گویم یزید بد بود … لعنت به یزید بد کننده
اما دگر این کتل متل چیست … وین دسته خنده آورنده
تخم چه کسی‌ بریده خواهی‌ … با این قمه‌های نابرنده
آیا تو سکینه یی که گویی … سؤ ایستمیریم عمیم گلنده
کو شمر و تو کیستی که گویی … گل قومیا منی شمیر النده
تو زینب خواهر حسینی؟ … آی‌ نره خر سیبیل گنده!
خجالت نکشی میان مردم … از این حرکات مثل جنده؟
در جنگ دوسال پیش دیدی … شد چند کرور نفس رنده
از این همه کشتگان نگردید …یک مو ز زهار چرخ کنده
در سیزده قرن پیش اگر شد … هفتاد و دو تن‌ ز سر فکنده
امروز تو چرا می‌‌کنی‌ ریش …‌ای در خور صدهزار خنده
کی‌ کشته شود دوباره زنده … با نفرین تو بر کشنده
باور نکنی‌ بیا ببندیم … یک شرط به صرفه برنده
صد روز دگر برو چو امروز … بشکاف سرو بکوب دنده
هی‌ بر سر و ریش خود بزن گل … هی‌ بر تن‌ خود بمال سنده
هی‌ با قمه زن به کله خویش … کاری که تبر کند به کنده
هی‌ بر سر خود بزن دو دستی‌ … چون بال که میزند پرنده
هی‌ گو که حسین کفن ندارد … هی‌ پاره بکن قبای ژنده
گر زنده نشد عنم به ریشت … گر شد عن تو به ریشه بنده!